شرکت های زامبی : اصطلاحی مالی برای شرکت های بدهکار
فهرست مطالب
شرکت های زامبی چیست؟
“شرکت های زامبی” اصطلاحی است که برای توصیف یک شرکت غیررقابتی که برای فعالیت موفقیت آمیزخود به کمک مالی نیاز دارد یا یک شرکت بدهکار که فقط قادر به بازپرداخت بهره بدهی خود است (نسبت بهره به پوشش 1 یا کمتر) استفاده می شود.
چنین شرکت هایی فقط جریان نقدی کافی برای پرداخت سود بدهی هاشان را دارند و قادر به پرداخت و یا کاهش مبلغ اصلی وام نیستند.
آنها فقط توان پرداخت سربار ( مثلاً دستمزد، اجاره و پرداخت سود بدهی) هستند و سرمایه اضافی برای سرمایه گذاری برای رشد و حرکت بیشتر را ندارند و به اصطلاح راکد هستند، و برای سرمایه گذاری یا رشد ضعیف هستند و نزدیک به ورشکستگی در نظر گرفته می شوند.
شرکت های زامبی برای تأمین مالی خود به بانک ها وابسته هستند، که اساساً حامی حیات آنها است. شرکت های زامبی به عنوان «مردگان زنده» نیز شناخته می شوند.
شرکت های زامبی برای بقا به شدت به نرخ بهره پایین وابسته هستند.
به دلیل تلاش دولت ها و بانک های مرکزی برای ایجاد ثبات در اقتصاد کشور پس از یک بحران مالی، بانک های تجاری برای اعطای اعتبار و ارائه نرخ های بهره پایین تحت فشار قرار میگیرند.
مشکل شرکتهای زامبی این است که وقتی مشکلی پیش میآید، به راحتی در معرض ورشکستگی قرار میگیرند. گاهی اوقات تشبیه “قورباغه در حال جوشیدن” را میتوان برای این شرکتها در نظر گرفت .
چون شرکت های زامبی بدون اینکه ببینند وضعیت مالی آنها در حال بدتر شدن است ، از یک بحران به بحران دیگر می روند، تا زمانی که در نهایت (از نظر مالی) جوشانده میشوند و از بین میروند.
نکته اصلی این است که تفاوت بین یک شرکت زامبی و یک شرکت ورشکسته در این است که در حالی که یک شرکت زامبی بیمار است و ممکن است در حال مرگ باشد، یک شرکت ورشکسته قبلاً مرده است.
منشا شرکت های زامبی
اصطلاح شرکت های زامبی در ژاپن در اواخر سال 1991 پس از فروپاشی حباب قیمت دارایی های ژاپن و در دوره رکود اقتصادی ژاپن اتفاق افتاد که از آن به عنوان “دهه گمشده” یاد میکنند و برای توصیف شرکتهایی که فقط پول نقد کافی برای پرداخت سود بدهیهای خود داشتند ابداع شد.
در این دوره، شرکتها برای ادامه فعالیت به پشتوانه بانکی وابسته بودند، حتی اگر متورم، ناکارآمد و یا در حال شکست بودند.
در آن زمان بانک های ژاپنی به حمایت از شرکت های ضعیف و شرکتهایی که در حال ورشکستگی بودند،پرداختند.
در سال 2008، در طول بحران مالی جهانی، این اصطلاح محبوبیت خود را دوباره به دست آورد و برای توصیف شرکت هایی استفاده شد که توسط برنامه امداد دارایی های مشکل دار ایالات متحده (TARP) نجات یافته بودند.
در سال 2016، چین موضوع «شرکتهای زامبی» را به رسمیت شناخت و پیشنهاد تعطیلی و سازماندهی مجدد چندین شرکت صنعتی عمومی کلیدی را پس از سقوط بازار سهام داد.
خطرات بیرونی برای شرکت های زامبی
یک تغییر ناگهانی در شرایط تجاری یا اقتصادی می تواند شرکت های زامبی را از بین ببرد.
اگر اقتصاد تقویت شود، شرکت هایی که موفق تر هستند می توانند به سرعت از فرصت ها استفاده کنند و این شرکت ها را از میان بردارند.
ناتوانی در استفاده از این فرصت ها توسط شرکتهای زامبی ، یاعث میشود تا تقاضای مصرف کنندگان برای محصولات یا خدمات آنها کاهش یابد و این شرکتها در نهایت در رقابت با سایر شرکت ها با مشکلات قابل توجهی مواجه میشوند.
از آنجایی که وجود شرکت های زامبی به طلبکارانشان بستگی دارد، افزایش نرخ بهره تعداد قابل توجهی از شرکت های زامبی را از بین خواهد برد زیرا هزینه های بدهی آنها افزایش می یابد و شرکت ها دیگر نمی توانند تعهدات بهره خود را انجام دهند.
در حالی که نگه داشتن شرکت های زامبی در حمایت از حیاتشان ممکن است مشاغل را حفظ کند، اما اقتصاددانان به این نکته اشاره میکنند که استفاده از فرصتها برای این شرکتها اشتباه است زیرا مانع رشد شرکت های موفق می شود و بنابراین مانع از ایجاد شغل می شود.
تاثیر شرکت های زامبی بر اقتصاد
شرکتهای زامبی بهعنوان مانعی برای رشد مولد در نظر گرفته میشوند، زیرا بقای شرکتهای ضعیف به کاهش میانگین بهرهوری کلی کمک میکند. اقتصاددانان استدلال می کنند که این شرکت ها برای جامعه مضر هستند.
آنها سهم بازار را به خود اختصاص می دهند و استعدادها (“منابع کمیاب”) را که باید در دسترس شرکت های موفق تر و پویاتر باشند، قفل می کنند.
یک شرکت زامبی قادر به رشد و ادامه حیات نیست اگر برای سرمایه گذاری مجدد ،پول نقد نداشته باشد. آنها “بازمانده های غیررقابتی” هستند و متاسفانه به کاهش بهره وری در اقتصاد جهانی کمک می کنند.
اگرچه این شرکت ها بر اقتصاد تأثیر منفی می گذارند، اما برخی از این شرکت ها نقش مهمی در اقتصاد ایفا میکنند.
به عنوان مثال، یک شرکت زامبی ممکن است توسط دولت صرفاً به این دلیل که آن توانسته تعداد زیادی از افراد را استخدام کند نجات یابد. اگر شرکت ورشکست شود، بیکاری افراد می تواند تأثیر اجتماعی قابل توجهی داشته باشد.
چگونه شرکتهای زامبی در معرض ورشکستگی قرار میگیرند؟
از آنجایی که شرکتهای زامبی منابع یا استراتژیهای لازم برای زمان تحولات غیرمنتظره ندارند، وقتی این اتفاقات رخ میدهند، عواملی میتوانند این شرکتها را از نظر مالی از رده خارج کنند که در زیر به چند مورد آن اشاره کرده ایم:
مسائل مدیریتی :مانند مشکلات در روابط بین مالکانمجموعه ،این امر باعث ایجاد تنش در محل کار می شود، توجه مدیریت از کسب و کار منحرف شده و باعث می شود مدیریت کسب و کار به حاشیه برود.
از دست دادن مشتری مهم: اگر یک مشتری مهم قرارداد خود را فسخ کند یا یک قرارداد کلیدی به دست یک رقیب بیافتد، این احتمالاً کاهش غیرقابل کنترلی از درآمد را برای یک شرکت زامبی ایجاد می کند.
بدون برداشتن گامهای سریع و قاطع برای کاهش هزینهها یا جبران ضرر (که شرکتهای زامبی به ندرت قادر به انجام آن هستند)، شرکت احتمالاً شکست خواهد خورد.
گرفتن پروژه بزرگ خارج از کنترل :یک پروژه کلیدی یا شکست میخورد یا جریانهای نقدینگی را تخلیه میکند. برای یک شرکت زامبی که کنترل خوبی در مورد وضعیت مالی خود ندارد، اجرای پروژه بزرگ احتمالاً بیشتر از آنچه که برای شرکت درآمد دارشته باشد ،هزینه بر خواهد بود، تا زمانی که تجارت با شکست مواجه شود.
بیماری : بیماری مانند افسردگی ممکن است مالکان را عقب نگه دارد، توجه آنها را از کسب و کار منحرف کند و باعث کاهش روحیه، بهره وری و مسئولیت پذیری شود که می تواند منجر به ضرر شود.
تقلب و اختلاس : یک فرد کلیدی در کسب و کار فرصت های تجاری یا پول نقد را از شرکت می گیرد و باصطلاح اختلاس میکند و اگر تقلب به موقع تشخیص داده نشود، بهبودی تقریباً غیرممکن است.
محدودیت ها : برای شرکت های زامبی ، کمبود اطلاعات مالی به روز، سرمایه در گردش ناکافی و عدم حسابداری خلاقانه محدودیتهاییست که این شرکتها با آن مواجه هستند.
این بدان معناست که مقیاس مشکلات به ندرت به درستی درک می شود و کسب و کارها در موقعیتی نیستند که برای رسیدگی به آنها تلاش کنند.
استارت آپ های زامبی
استارت آپ زامبی شرکتی است که بودجه اولیه دریافت می کند اما سرمایه گذاری بیشتری از طرف سرمایه گذاران دریافت نمی کند. تعداد قابل توجهی از استارتآپها به استارتآپهای زامـبی تبدیل میشوند زیرا نمیتوانند پس از سرمایهگذاریهای اولیه موفق شوند.
این شرکتهای استارتاپی برنامهای کوتاهمدت برای تضمین سرمایهگذاری اولیه دارند، اما فاقد برنامه بلندمدت برای رشد هستند. با بلوغ این شرکت ها، عدم برنامه ریزی بلندمدت آنها آشکار می شود و در نتیجه عملکرد شرکت کاهش می یابد.
در نتیجه سرمایهگذاران این استارتآپها را جذاب نمیبینند و بودجه اضافی را برای ادامه ی مسیر تخصیص نمیدهند.و سپس این شرکت به یک استارتآپ زامبی تبدیل میشود . شرکتی که پس از اتمام بودجه اولیه همچنان در حال فعالیت است اما در واقع رشدی نمیکند .
از آنجایی که امید به زندگی زامبی ها بسیار غیرقابل پیش بینی است، سهام زامبی ها بسیار خطرناک هستند و برای همه سرمایه گذاران مناسب نیستند.
پیشنهاد مطالعه: 8 توصیه مهم وارن بافت برای مبتدیان در سرمایه گذاری
با یک مثال در خصوص سرمایه گذاری شرکتهای زامبی این مقاله را به پایان میرسانیم،
یک شرکت کوچک بیوتکنولوژی را در نظر بگیرید که ممکن است به امید ایجاد یک داروی پر فروش ،سرمایه اش را که متمرکز بر روی تحقیق و توسعه آن دارو کرده از دست بدهد.
حال اگر دارو شکست بخورد، شرکت ظرف چند روز اعلام ورشکستگی میکند. از طرف دیگر، در صورت موفقیت آمیز بودن دارو، شرکت می تواند سود کند و بخشی از بدهی های خود را کاهش دهد.
با این حال، در بیشتر موارد، سهام زامبیها قادر به غلبه بر بار مالی ناشی از نرخ بهره بالای خود نیستند و بیشتر آنها در نهایت منحل میشوند.
با توجه به عدم توجه به این گروه، اغلب فرصت های جالبی برای سرمایه گذارانی وجود دارد که تحمل ریسک بالایی دارند و به دنبال فرصت های سوداگرانه هستند.
شرکتهای زامبی ممکن است بیضرر به نظر برسند، اما زمانی که بهطور مصنوعی از آنها حمایت میشود، خطر قابلتوجهی برای اقتصاد و جامعه ایجاد میکنند. در این مقاله به عوامل تاثیر گذار شرکت های زامببی بر اقتصاد، واینکه چه خطراتی دارد، پرداخته شد.
دیدگاه ها و نظرات